دولت آباد دو مشهد آثارمهدوى در (شبستان قديم - حسينيه مسجد)

مديران انجمن: مزارات, مزارات

دولت آباد دو مشهد آثارمهدوى در (شبستان قديم - حسينيه مسجد)

پستتوسط najm155 » پنج شنبه اکتبر 02, 2025 9:50 pm

دو مشهد آثارمهدوى عليه السلام در (شبستان قديم - حسينيه مسجد) مسجد ابوالفضل دولت آباد اصفهان
توفيقات مرحوم سيد محمد حسيني دولت آبادي از مردمان صدسال قبل
متوفاى شهریور ۱۳۲۷ ش مدفون به تكيه كلزار (مقبره فرزند صاجب روضات) تخت فولاد اصفهان
1- علم به قرائت قرآن به او آنى عطا شده بود = شبيه كربلايى كاظم ساروقى
عنایت حضرت صاحب الامر منه السلام به مرحوم سید محمد حسینی دولت آبادی در تعليم آنى قرائت قرآن کریم (بدون داشتن سواد خواندن فارسي ياعربى)
مرحوم سید علی حسینی دولت آبادی كه در برنامه زيارت مشهد آثار مهدوى عليه السلام در مسجد سيد اصفهان معرفى شد (فرزند سيدمحمد بوده) تعریف کرد:
پدرم نیمه های شب براى تهجد و شب زنده داري به عبادت به مسجد شبستان ( نام امروز آن قمر بنی هاشم علیه السلام) می رفت،
وى بجز برنامه انجام نوافل و اذكار و ادعيه؛ برنامه تلاوت هم داشت
اما چون پدرم سواد خواندن و نوشتن ،نداشت و توانايى خواندن مصحف را نداشته
از روي تيمن وتبرك و شبيه عادت آنها كه از روي مصحف وقتي مي خوانند با دست خط مي برند و روى نوشته هاى مصحف دست مى كشند؛
پدرم هم بر روی آیات و صفحات قرآن دست می کشید (به قصد تلاوت با اينكه نمي تونسته بخواند).
یکی از شبها که پدرم نشسته بود و مشغول دست کشیدن بر روی صفحات قرآن بود
شبى در مسجد كه مشغول همين نوع تلاوت بوده وشخص ديكرى هم در مسجد نبود
ناگهان سیدی بزرگوار و با جلالت پدرم را مخاطب قرار میدهد و میفرماید :
آسید محمد! قرآن را بخوان!
پدرم جواب داده که قادر به خواندن قرآن نیست
اما آن آقای بزرگوار در حالی که ایستاده بود؛ برای بار دوّم به پدرم می فرماید
چرا، (تاكيد بر تاييد)
میتوانی قرآن را بخوانی؛ بخوان .
پدرم ناگهان در کمال تعجب و ناباوری متوجه می شود که توانایی خواندن قرآن را پیدا کرده است.
آن آقای بزرگوار فوراً از نظر پدرم غایب می شود.
پدرم ذوق زده شده بود و ديكر حال عادی نداشت،
ناخوداكاه همان قرآن را که متعلق به مسجد بود به دست میگیرد و به خانه می آورد .
قضیه را به همسرش بانو جهان تعریف میکند.
بانو جهان که اطلاع داشت پدرم هیچگاه سواد خواندن ونوشتن نداشته است،
نخست سخن پدرم را باور نمیکند؛
اما پس از یکی دو ساعت و ديدن توانايى تلاوت توسط شوهرش
برایش ثابت میشود که پدرم واقعا مى تواند تلاوت كند و معجزه ای اتفاق افتاده است.
اصفهان
2- خبر توانايي ناكهانى او در دولت آباد منتشر مى شود
مردم كه مي دانستند مرحوم سید محمد مكتب نرفته و سواد هم نداشته
وقتي شنیدند وى بدون آن که به مکتب برود، يكدفعه باسواد شده و حتى قرآن را به زیبایی قرائت میکند،
دانستند معجزه ای اتفاق افتاده است؛
به همین دلیل بود که آن مرحوم را به امامت جماعت مسجد دوازده امام (در انتهای خیابان میثم شهر دولت اباد) برگزیدند.
اصفهان
3- بعد از انتشار خبراين عنايت مهدوى عليه السلام

خبر (اعطاء علم تلاوت و قرائت صحيح قرآن كريم بلكه به قرائت طبق نزول) به اهل علم دولت آباد و حوزه علميه اصفهان رسيده
در حوزه علميه اصفهان طلاب و فضلا و علماء براى عيانا مشاهده كردن نتيجه اعجاز مهدوى عليه السلام به ديدن او آمدند
از جمله آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم مدرّس دولت آبادى مجتهد صاحب رساله عمليه مقيم همان ناحيه (متوفاى 1366ق) گاهی اوقات به خانه مرحوم سیّد محمّد می رفت؛ و كيفيت تلاوت آیات قرآن را از او می پرسید.
چون در برخی از آیات قرآن تلاوت تعليم يافته با عناويت مهدوى عليه السلام با تلاوت رايج ، اختلاف قرائت وجود داشت.
خلاصه: اهل علم مي رفتند تا از سيدمحمد قرائتش را ياد بكيرند و مرحوم سید محمد قرآن را به همان صورت که نازل شده است قرائت میکرد.
از جمله اين علما همجنين مرحوم آیت الله میرزا علی آقا شیرازی، مجتهدی معروف و استاد مبرّز حوزه علمیه اصفهان بود. و درس نهج البلاغه براى اهل علم داشت و استاد اخلاق براى فضلا در حوزه هاى اصفهان و قم بود) براى ديدن عنايت مهدوي عليه السلام و نيز شنيدن تفاوتهاى قرائتش با قرائت رايج
از اصفهان عازم روستای دولت آباد رفت تا سیّد محمّد حسینی را ملاقات کند
و اين ديدارها با سید محمد حسینی ادامه يافته و ملاقاتهاى مكرر داشتند مرحوم آیت الله میرزا علی آقا شیرازی هر چند گاه یک بار به دیدار او می شتافت.
اصفهان
4- مرحوم سيدمحمد توفيقات تشرفش ادامه يافت و به حدى رسيد كه حضرت به خانه او تشريف مى آوردند

اين خانه بعد از وفات او جزو مسجد فوق الذكر شده و الان به عنوان حسينيه مسجد شناخته مى شود ،
اصفهان
5- و لذا بجز شبستان اصلى قديمي مسجد كه محل دريافت آنى علم تلاوت از حضرت بوده است،
بخش الحاقى (حسينيه مسجد) هم جزو مشاهد آثار مهدوى عليه السلام است
اصفهان
6- مرحوم سید محمد حسینی در آغاز جوانی با زنی به نام بانوجهان ازدواج کرد؛ ولی از او صاحب فرزندی نشد.

نزدیک به ده سال با همسر اولش بانو جهان زندگی کرد اما صاحب فرزند نشد.
سپس با راهنمایی همان آقای بزرگوارو با جلالت که قرآن را به وی آموخته بود صاحب فرزند میشود.
همان آقای بزرگوار که قرآن را به او آموخته بود در یکی از روزها به او فرمود: ازهمسری که اختیار کرده ای دارای فرزند نخواهی شد؛
اما در محله ی شما خانواده ای زندگی می کند که نام دخترشان خورشید است به خواستگاری آن دختر می روی و او را به عقد خود در می آوری. از او دارای پنج فرزند خواهی شد.
به او سفارش کن وقتی به دومین فرزند باردار میشود مواظبت کند و در هر جایی غذا نخورد دومین فرزندش که ذکور است در آینده از دوستان ما خواهد بود
مرحوم سید محمّد به خانه اش می رود و این قضیه را برای همسر خود، جهان خانم بازگو می کند.
همسرش که به درستی سخنان شوهرش اعتقاد و اطمینان داشت، خودش آستین بالا می زند و شروع به تحقیق و تفحص میکند تا به یافتن خانواده ای که نام دخترشان خورشید است موفق میشود.
بانو جهان (همسر اول سيدمحمد) وساطت کرد تا خورشیدخانم را به عقد شوهرش (سيدمحمد) درآوردند
سالها گذشت و آنچه حضرت به سیّد محمّد گفته بودند به حقیقت پیوست
اصفهان
7- بانو جهان به اتفاق شوهرش و خورشید
خانم و همه فرزندان شان داخل یک خانه زندگی می کردند و خورشيد خانم در اين خانه دارای اتاقی جداگانه بود
اصفهان
8- از نمونه تشرفات سيدمحمد در خانه اش (كه الان حسينيه جزو مسجد ابالفضل شده):

مرحوم سيدعلى دولت آبادي نقل كرده است: در دوران کودکی (نونهالى) ام شبی از خواب برخاستم تا برای انجام کاری به گوشه حیاط خانه بروم،
نیمه های شب بود و همه ی افراد خانواده در خواب بودند
وقتی از روبه روی اتاق پدرم عبور میکردم مشاهده کردم فضای اتاق پدرم روشن است و او در حال گفت و گو با کسی است
به درب اتاق پدرم نزدیک شدم و امکان شنیدن گفت و گوی آن دو نفر برایم آسانتر شد.
اندکی جلوتر رفتم و گوشم را به درب اتاق نزدیک تر کردم
شخصی با پدرم در حال گفت وگو بود و پدرم چند بار این جمله را تکرار کرد و گفت: چشم؛ سمعاً وطاعةً چشم سمعاً وطاعة.
لحظاتی گذشت و پدرم ناگهان درب اتاق را باز کرد و از من پرسید سیّد علی اینجا چه میکنی؟
من از روی حس کنجکاوی و در عالم کودکی از پدرم پرسیدم
کسی که با شما حرف میزد که بود؟
پدرم پاسخ درستی نداد و گفت: سید علی مثل این که خواب آلود هستی.
من به پدرم گفتم : خیر بیدار هستم؛ و حرفهای شما و آن فرد را شنیدم .
به من بگویید فردی که با شما حرف میزد چه کسی بود؟
پدرم از پاسخ صحیح طفره رفت و گفت سیّد علی نکند که خواب دیده ای؟
من به داخل اتاق رفتم و مشاهده کردم که جز پدرم شخص دیگری حضور ندارد.
هنگامی که احساس کردم پدرم حاضر به گفتن حقیقت نیست به سمت طاقچه رفتم؛ قرآن را از روی آن برداشتم و پدرم را به قرآن مجید سوگند دادم که برایم بگوید فردی که با او حرف میزد چه کسی بود؟
پدرم که وضع را چنین دید و حالت تعجب و وضعیت روحی مرا مشاهده کرد به من گفت:
به تو میگویم که ایشان چه کسی بود؛ به شرط این که تا وقتی من زنده هستم آن را برای کسی بازگو نکنی.
پدرم از من عهد و پیمان گرفت که این قضیه را برای هیچ کس تعریف نکنم
و سپس گفت: ایشان حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان عليه السلام بودند که هرچند وقت یک بار به خانه ی ما تشریف میآورند.
اصفهان
9- همجنين از وقايع نورانى اين خانه:

مرحوم سید علی حسینی دولت آبادی نقل نمود وقتی نوجوان (15 سال به بالا) بودم
پدرم روزی به من گفت امشب در خانه بمان و فلان غذای لذیذ را هم طبخ کن؛ چون میهمان عزیزی داریم .
به جز من و پدرم همه ی اعضای خانواده به منظور دید و بازدید بستگان از خانه بیرون رفتند.
من غذا را پختم و ساعتی از شب گذشت؛ ولی میهمان نیامد
از پدرم پرسیدم چرا میهمان دیر کرد و نیامد؟
پدرم پاسخ داد صبر کن، میهمانی که داریم خلف وعده نمیکند.
ساعتی گذشت و میهمان وارد خانه مان شد
پدرم در بدو ورود مهمان رو به من کرد و گفت ایشان حضرت بقیة الله هستند.
امام زمان عليه السلام بر سر سفره نشستند و از همان غذایی که من پخته بودم میل فرمودند.
ساعتی گذشت امام زمان عليه السلام با پدرم بيرون رفتند و من هم به دنبالشان
در بعضی از کوچه های دولت آباد پیاده راه میرفتند و پدرم نیز پشت سر ایشان حرکت میکرد
امام زمان عليه السلام به خانه های افراد بی بضاعت مراجعه میکردند و به آنان مبلغی پول پرداخت میکردند.
من که نوجوانی بیش نبودم خواستم مطلبی را به پدرم بگویم،
قصدم این بود که پدرم وساطت کند؛ و آن حضرت مبلغی از این پول را هم به من مرحمت فرمایند
به محض این که پدرم خم شد و من خواستم جمله ای آهسته درگوشش بگویم
اما هنوز سخنی نگفته بودم ، امام زمان عليه السلام فرمودند: سهم شما جداست از اینها نیست
(جون آن اموال صدقات بوده) وصدقات بر سادات حرام است اينطور فرموده اند
اصفهان
10- وفات سيد محمد:
مرحوم سید علی حسینی دولت آبادی گفته است:
در یکی از روزهای شهریورماه ۱۳۲۷ ش همه اعضای خانواده مان به خانه ی یکی از بستگانمان رفته بودند؛ ولی من در خانه نزد پدرم ماندم زیرا دو سالی بود که پدرم فلج شده بود و قادر به حرکت نبود
پاسی از شب گذشته بود پدرم كه فلج بود وتوان حركتى نداشت
ناگهان مانند انسان سالم از جا برخاست و رو به قبله کرد و به کسی سلام داد.
چون کسی در اطاق حضور نداشت من وحشت زده شدم و به پدرم عرض کردم که
کسی در اتاق حضور ندارد؛ ولی پدرم باز هم در حال تکریم و تواضع بود.
وی پس از پایان سلام و احترام مانند انسانهای سالم؛ بر روی زمین خوابید
و به سمت قبله دراز کشید
و به من امر کرد که چون میخواهد بخوابد پتو یا پارچه ای بر روی او بکشم
من نیز پارچه ای آوردم و بر روی پدرم کشیدم و فوراً به سراغ مادرم رفتم تا او را خبر کنم وقتی به اتفاق مادر و سایر اعضای خانواده ،برگشتیم پدرم جان به جان آفرین تسلیم کرده بود
پدرم در شهریور ۱۳۲۷ ش (77 سال قبل) دار فانی را وداع گفت .
اصفهان
11- آن مرحوم ابتدا در قبرستان قديمى دولت آباد مدفون شد
بعدا بخاطر تخريب آن قبرستان و تسطيح و تبديل به فضا ىسبز توسط شهرداري
به تكيه گلزار تخت فولاد منتقل مي شد و الان در آنجا مدفون است رضوان الله عليهما


انجام زيارت و دعاى براى حضرت در مشاهد آثار مهدوى منه السلام:

سلام الله على مولانا صاحب الأمر والعصر و الزمان محمد بن الحسن المهدي القائم بأمر الله و قطع الله غَيبته وسَتره بظُهوره الفَورى على طواغيت العالَم و وفقنا الله للإتصال بحضرته و صُحبته مع رضايته، ونُصرته وخدمته


سپس افضل زيارات امام زمان عليه السلام
كه در سرداب مقدس خوانده مى شود تلاوت شد
ان همه زيارت براى حضرت است
چرا اين زيارت معرفي و به آن حضرت زيارت شد؟
چون:
علاوه بر اينكه ماثور از حضرات است
حاوي بهترين مضامين در سلام و دعا براى حضرت
و توضيح وضعيت موالين در دوران غيبت
و دعاهايي كه براى حضرت و خودش مي كند
اين زيارت از نظر مضامين
ممتازترين زيارات حضرت است
چون که:
از حضرات ماثور بوده
و مي شود گفت حاوى بهترين مضامين سلامها و دعاها براى حضرت و خود متوسلين (در موضوع ارتباط با حضرت) است
بيان حال مواليان از خواص در فراق حضرت و براى ظهور است


اين زيارت در سرداب مقدس سامراء جزو آداب آن مي باشد:

اللّٰهُ أَكْبَرُ اللّٰهُ أَكْبَرُ اللّٰهُ أَكْبَرُ، لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَاللّٰهُ أَكْبَرُ وَ لِلّٰهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي هَدانا لِهَذا وَعَرَّفَنا أَوْلِياءَهُ وَأَعْداءَهُ، وَوَفَّقَنا

لِزِيارَةِ أَئِمَّتِنا، وَلَمْ يَجْعَلْنا مِنَ الْمُعانِدِينَ النَّاصِبِينَ، وَلَا مِنَ الْغُلاةِ الْمُفَوِّضِينَ، وَلَا مِنَ الْمُرْتابِينَ الْمُقَصِّرِينَ . السَّلامُ عَلَىٰ وَلِيِّ اللّٰهِ وَابْنِ أَوْلِيائِهِ، السَّلامُ عَلَى الْمُدَّخَرِلِكَرامَةِ أَوْلِياءِ اللّٰهِ وَبَوارِ أَعْدائِهِ، السَّلامُ

عَلَى النُّورِ الَّذِي أَرادَ أَهْلُ الْكُفْرِ إِطْفاءَهُ فَأَبَى اللّٰهُ إِلّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ بِكُرْهِهِمْ، وَأَيَّدَهُ بِالْحَيَاةِ حَتَّىٰ يُظْهِرَ عَلَىٰ يَدِهِ الْحَقَّ بِرَغْمِهِمْ، أَشْهَدُ أَنَّ اللّٰهَ اصْطَفَاكَ صَغِيراً، وَأَكْمَلَ لَكَ عُلُومَهُ كَبِيراً، وَأَنَّكَ حَيٌّ لَا تَمُوتُ

حَتّىٰ تُبْطِلَ الْجِبْتَ وَالطَّاغُوتَ؛ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ خُدَّامِهِ وَأَعْوانِهِ عَلَىٰ غَيْبَتِهِ وَنَأْيِهِ، و َاسْتُرْهُ سَتْراً عَزِيزاً، وَاجْعَلْ لَهُ مَعْقِلاً حَرِيزاً، وَاشْدُدِ اللّٰهُمَّ وَطْأَتَكَ عَلَىٰ مُعانِدِيهِ، وَاحْرُسْ مَوالِيَهُ وَزائِرِيهِ . اللّٰهُمَّ كَما

جَعَلْتَ قَلْبِي بِذِكْرِهِ مَعْمُوراً، فَاجْعَلْ سِلاحِي بِنُصْرَتِهِ مَشْهُوراً، وَ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَ لِقائِهِ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً، وَأَقْدَرْتَ بِهِ عَلَىٰ خَلِيقَتِكَ رَغْماً، فَابْعَثْنِي عِنْدَ خُرُوجِهِ ظاهِراً مِنْ حُفْرَتِي

مُؤْتَزِراً كَفَنِي حَتَّىٰ أُجاهِدَ بَيْنَ يَدَيْهِ فِي الصَّفِّ الَّذِي أَثْنَيْتَ عَلَىٰ أَهْلِهِ فِي كِتابِكَ فَقُلْتَ: ﴿كَأَنَّهُمْ بُنْيٰانٌ مَرْصُوصٌ﴾. اللّٰهُمَّ طالَ الانْتِظارُ، وَشَمِتَ مِنَّا الْفُجَّارُ، وَصَعُبَ عَلَيْنَا الانْتِصارُ، اللّٰهُمَّ أَرِنا وَجْهَ وَلِيِّكَ

لْمَيْمُون؛ فِي حَياتِنا وَبَعْدَ الْمَنُونِ؛ اللّٰهُمَّ إِنِّي أَدِينُ لَكَ بِالرَّجْعَةِ بَيْنَ يَدَيْ صاحِبِ هٰذِهِ الْبُقْعَةِ (المشهد االمهدوي في سامراء)، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ يَا صاحِبَ الزَّمانِ، قَطَعْتُ فِي وُصْلَتِكَ الْخُلَّانَ، وَهَجَرْتُ

لِزِيارَتِكَ الْأَوْطانَ، وَأَخْفَيْتُ أَمْرِي عَنْ أَهْلِ الْبُلْدانِ، لِتَكُونَ شَفِيعاً عِنْدَ رَبِّكَ وَرَبِّي وَ إِلَىٰ آبائِكَ وَمَوالِيَّ فِي حُسْنِ التَّوْفِيقِ لِي، وَإِسْباغِ النِّعْمَةِ عَلَيَّ، وَسَوْقِ الْإِحْسانِ إِلَيَّ .اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

أَصْحابِ الْحَقِّ، وَقادَةِ الْخَلْقِ، وَاسْتَجِبْ مِنِّي مَا دَعَوْتُكَ، وَأَعْطِنِي مَا لَمْ أَنْطِقْ بِهِ فِي دُعائِي مِنْ صَلاحِ دِينِي وَدُنْيايَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ.

صلوات با فضیلت:
اين صلوات برايش فضيلت بسيار نقل شده است ثواب آن هر دفعه‌اش؛ معادل ده هزار بار صلوات است
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ


14- آدرس {دو مشهد اثر مهدوى عليه السلام} در مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام (مسجد شبستان) :
اصفهان - دولت آباد- خیابان طالقانی - خیابان میثم - فرعی ۳ شمال


والحمدلله رب لعالمين
najm155
 
پست ها : 36
تاريخ عضويت: چهارشنبه ژوئن 08, 2016 4:54 am

بازگشت به شهرستانهای حومه اصفهان


cron
Aelaa.Net